۳/۲۳/۱۳۸۹

نگران مردم هستند؟


ميرحسين موسوي و مهدي كروبي در بيانيه اي اعلام كردند كه براي حفظ جان و اموال مردم از برگزاري راهپيمايي 22 خرداد منصرف شده اند. باور اين سخنان اما، دشوار بلكه غير ممكن است. در روزهايي نه چندان دور، آن زمان كه آقايان مست و مغرور در جمع هوادارانشان در خيابان هاي تهران هل من مبارز سر مي دادند، آن چه كمترين اهميت را داشت جان و مال و ناموس مردم بود كه آقايان در جمع دشمنان اسلام و انقلاب " تعاونو علي الاثم و العدوان " بودند. اگر آقايان به جان و مال مردم اهميت مي دادند هنگامي كه گروهك تروريستي منافقين و برخي گروه هاي وحشي صفت ديگر حمايت خود را از آنان اعلام كردند و آن زمان كه نشانه هايي غيرقابل انكار از حضور آنان در خيابان هاي تهران مشاهده مي شد از آنان ابراز برائت مي كردند. آن دم كه گروهي به شواهد فيلم هاي متعدد سلاح در دست به اسلحه خانه اي در تهران يورش بردند، مادر و دختري را در آغوش هم به شهادت رساندند و مسلح در خيابان هاي تهرا ن جولان دادند ، آنان را محكوم كرده و هوادارانشان را به دوري از آنان دعوت مي كردند نه آن كه براي متعديان به جان و مال و ناموس مردم اشك بريزند و همنوا با دشمنان ديرين اين مملكت وامصيبتا سر دهند. اگر آقايان براي مردم ارزشي قائل بودند هتك كنندگان روز عاشورا و تعدي كننذگان به اموال مردم در آن روز را ملت خداجو نمي ناميدند. اگر آقايان براي جان و مال و ناموس مردم نجيب اين خاك ارزشي قائل بودند، اعدام چند عضو گروهك جنايتكار پژاك را كه چند سال پيش از اين دستگير شده بودند را به اميد دست يافتن به اهداف پست خود محكوم نمي كردند.
اصلا بر فرض محال كه دروغ هاي بي شرمانه آقايان در مورد برخورد حكومت با طرفدارانشان راست باشد - كه نيست - ، جان و مال طرفدارانشان، 13 آبان مهم نبود؟ 16 آذر مهم نبود؟ روز قدس مهم نبود؟ چهارشنبه سوري مهم نبود؟ روز عاشورا جان و مال پست طينتاني كه حرمت امام ما را نگاه نداشتند برايشان مهم نبود كه صد البته بهترين پشتيبان آقايان همانانند. اصلا مگر جمع اندك باقي مانده براي آقايان چقدر بود كه كسي بخواهد با آنان بخورد كند؟ 13 آبان چقدر بودند و چه شد؟ 16 آذر چقدر بودند و چه شد؟ چهارشنبه سوري چقدر بودند و چه شد؟ 22 بهمن چقدر بودند و چه شد؟ روز عاشورا چقدر بودند و چه شد؟ كه اين كف روي آب به تعبير قرآن كريم فيذهب جفائا ...

واقعيت آن است كه 9 دي و 22 بهمن و سرانجام 14 خرداد به آقايان نشان داد آنجا كه سخن از مردم است جز نفرت و خشم از سوي مردم چيز ديگري نثارشان نخواهد شد. آقايان مدت هاست دريافته اند كه ديگر بين ملت جايگاهي ندارند. اينك يا بايد مرگ سياسي خود را بپذيرند كه نه شجاعت آن را دارند و نه سنت الهي در سقوط ظالمان و خائنين و گنهكاران چنين است و يا اين كه بايد به دنبال راهي براي بقاي راه سقوط خود باشند كه چنين نيز مي كنند.
در اين حال تلاش براي حضور در كف خيابان ها براي آقايان جز ضرر و زيان سودي نداشت چرا كه تنها ريزش شديد طرفدارانشان به چشم مي آمد و سيل خروشان مردم معترض به آنان، و اين واقعيت در روز عاشورا، 22 بهمن، 14 خرداد و حضور آنان در برخي اجتماعات، بسيار به چشم آمده است و از اين رو راهپيمايي در 22 خرداد نه تنها براي آنان سودي به همراه نمي آورد، بلكه بواسطه اهميت اين روز براي آنان، شكست شان نمود بسيار بيشتري پيدا مي كرد.
آقايان ديگر فهميده اند كه به جاي پيروزي بايد براي بقا بجنگند و مهلك ترين سم براي بقاي آنان روشن شدن ميزان حمايت مردمي از آنان است كه ديگر از آن چيزي باقي نمانده است. از همين روست كه دروغي بر مجموعه دروغ هايشان افزودند كه ما نگران جان و مال مردم هستيم و در اين راه از مخالفانشان تمسخر و از اندك طرفدارانشان ناسزا و خشم نصيب شان شد.
حالا آقايان به اميد آتش توپخانه رسانه اي هستند كه دشمنان اين ملت سخاوتمندانه در اختيارشان نهاده اند تا در كنار حمايت هاي بيگانگان نظير آن چه هيلاري كلينتون در جريان تحريم هاي جديد ايران به آن اشاره كرد و برخي لابي هاي سياسي در داخل بتوانند خود را به عنوان بازيگري در عرصه سياسي حفظ كنند تا شايد فردا روزي باز در بازي جرياني ديگر قرار گيرند و نقشي بيافرينند...

۱۴ نظر:

شبکه وبلاگی مجاهدان مجازی مشهد گفت...

عضو محترم شبکه
با سلام

مطلب شما در شبکه ارتباطی - وبلاگی مجاهدان مجازی مشهدمقدس استفاده شد

رصد گر شبکه وبلاگی

ناشناس گفت...

دوست من
اگر در 22 خرداد 10 دقیقه بیرون در خیابان های اصلی راه می رفتی می فهمیدی جان و مال مردم یعنی چه
حالا به جای زر زر کردن برو تو خیابان راه برو

موج نگار گفت...

با مطلب "پس از به خاك سپاري سران، اين بار رسانه هاي فتنه به كما رفتند" بروزم ...
يك بررسي مختصر بر رسانه هاي فتنه در 22 خرداد ....

http://mojnegar.blogfa.com/post-78.aspx

ناشناس گفت...

باید از برادران نیروی انتظامی هم تشکر کرد که برگزاری مانور امنیت دو روز قبل از اعلام پس گرفتن درخواست تجمع این آقایان تأثیر زیادی در حفظ آرامش شهر داشت

ناشناس گفت...

اینا که درخواست مجوز دادن بیچاره‌ها، مجوز میدادن (میدادین) ببینیم (ببینی) چند نفر میان.

عادلانه است تعداد کسایی که با وسایل ایاب ذهاب و در امنیت کامل (و حتی با پذیرایی) میان رو مقایسه کنیم با تجمعاتی که از هفته قبلش پلیس میگه به شدت برخورد میکنیم (بگذریم از برخوردهای غیر رسمی بسیج و انصار و منافقین) و تاحالا این همه کشته/دستگیر شده داشته و معلوم نیست چی به سر آدم میاد، مقایسه کنیم؟

۲۵ خرداد یه همچین شرایطی رو داشت و اونقدر آدم اومد.

ایاب ذهاب و پذیرایی هیچی، یه مجوز ناقابل بدن ماجرا تموم شه دیگه (ببینیم مثلا صد نفرن کلاً)

ناشناس گفت...

نظر من رو تایید کن و بهش جواب منطقی بده.

محمد رضا گفت...

اوج عجز و حقارت موسوي رو در بيانيه لغو راهپيمايي ديدم. با اين تحليلت كاملا موافقم.

ناشناس گفت...

موسوی وافکارش به زباله دان تاریخ ریخته شد...

کوروش گفت...

مطلب جالبی بودش.
دوست ناشناس،شما انتظار نداری که هر غلطی خواستین بکنین و کسی هم کاری بهتون نداشته باشه،اگر بهتون گفتن که در خارج از کشور اینطوری برخورد میشه جوکی بیش نیست،اگر از خطوط قرمز رد بشن(در همین سوئد) پلیس بدتر از پلیس ایران ساکت میکنن و تازه ابزاری دارند که تا حالا ندیدین و نشنیدین.
کجای کاری برادر یا خواهر من.
و مورد دیگه اینکه باید متوجه باشین که اکثریت همون کسانی که به موسوی رای دادن مثل خود من از همون 30 خرداد دیگه ازش برگشتیم و الانم فقط همون افراطیها موندن ولاغیر،تازه اونا هم اکثرشون از ابتدا مشکل داشتن و برای انتخابات نیست.
چطور پلیس در راهپیمایی 25 خرداد هیچ کاری بهمون نداشت؟!!!فقط به اونایی کار داشت که به اموال عمومی و امنیت ملی تعرض کردن،واقع بین باش عزیز من.

مرتضی گفت...

کاملا موافقم
به اون جلبک احمقی که به خودش توهین کرده بود می گویم که شما در بی ابرویی باتلاق مانند غوطه ورید!هرچه بیشتر دستت وپا می زنید بیشر فرو می روید
این یادگاری به اونی که احمق بودنش اظهر من الشمسه:غلط کردید بی شمارید!!

نادی گفت...

دوستان از دست بعضی ها که حتی جرات ندارن اسمشونو بنویسن عصبانی نشین.
بالاخره این جماعت منافق صفت تو خیابون که نتونستن عرض اندام کنن و اغتشاش و عربده کشی راه بندازن اومدن به وبلاگا حمله ناشیانه می کنن.
دیگه تموم شد نفسهای آخرشونم کشیدن!

abdi گفت...

dost nashenas, maghar ghablan ke khodajoyane sabz miamadand khiaban niroye entezami hozor nadasht
farghe 22 khordad 89 ba rozhaye ghabl daghighan tedade andake sabzha bud na niroye entezami

ناشناس گفت...

من همون ناشناسی هستم که در مورد مجوز نظر داده بودم.

من تا اونجایی که بتونم سعی خواهم کرد منطقی و محترمانه صرفاً نظرم رو بنویسم و از بقیه هم می‌خوام مثل من سعیشون رو بکنن.

کوروش:

کاش محترمانه‌تر نظرت رو می‌نوشتی (و اگر واقعاً معتقد باشی، می‌دونی که احتمالاً باید از من (که برای تو صرفاً یک ناشناس اینترنتی هستم و به تو توهین نکردم) حلالیت بطلبی.)

یک- من راجع به کشورهای خارجی صحبت نکردم.
دو- اون چیزی که تو ؛هر غلطی که بخوان؛ میگی، تظاهرات سکوت بوده، اتفاقاً همین روزها در قم، به دفتر آقایان صانعی و منتظری حمله کردن و عکسهاش رو می‌تونی پیدا کنی (توی عکسهایی که من دیدم، جدا از خساراتی که زده بودن، توهین به عکس امام، کتب دینی و ... هم دیده میشه که حداقل از نظر طرفداران جریان مقابل غیرقابل قبول بوده).

به نظر من این خط قرمزه، نه تظاهرات سکوت و پلیس (چه ایران چه سوئد) جلوی این‌ها نباید ساکت بشینه. این با نظرات رهبری هم تضاد داره، وقتی ایشون تسلیت میگن، میشه باور کرد کسانی که امروز این حرکات رو کردن پیرو واقعی ایشون هستن؟

سه- فراموش نکنید که کسی از جناح حاکم (که برای مثال شما باشید) خواهش نکرده برای مجوز. قانون اساسی مملکت این حق رو به شهروندان داده، ولی وزارت کشور از موقعیتش سو استفاده میکنه و مجوز نمیده، تظاهرات بدون قطعنامه و صرفاً با سکوت (و قطعاً بدون سلاح) مخل مبانی اسلام و مملکت نیست.

چهار- نظر اولی من خیلی واضح بود. دوستان نتیجه گیری کرده بودن (مثل شما) که دیگه طرفداری باقی نمونده، و من میگم مقایسه تعداد آدمهایی که با امنیت کامل و تبلیغات گسترده (و ایاب و ذهاب و پذیرایی) در یک راهپیمایی شرکت میکنن، با تعداد آدمهایی که در راهپیمایی شرکت میکنند در حالیکه قطعاً احتمال کشته شدن یا دستگیر شدن وجود داره (از طرف پلیس، بسیج، انصار و حتی به قول بعضی ها منافقین) منصفانه نیست.

اگر تعداد طرفدران این دو گروه رو میخواهید با شلوغی تظاهرات ارزیابی کنید، به نظرم منطقی هست و که حداقل باید طرف دوم مجوز داشته باشه (حالا ایاب ذهاب و تبلیغات صدا و سیما و پذیرایی هیچی). دقت کن من نه میگم بی شمارن، نه میگن تموم شدن دیگه و نه میگم اکثریت یا اقلیتن. چون واقعاً نمیدونم (و باور کن که در اطراف من (که از قشر متوسط و ساکن تهرانم) اکثریت هستند، همانطور که میتونم باور کنم در اطراف کسان دیگری، سبزها اقلیتند).

از یه طرف حدس می‌زنم اگر تعدادشان اینقدر که میگویند ناچیز بود، با یک مجوز ناقابل برای تظاهرات سکوت و حضور مثلاً ۲۰۰ نفر توی خیابون همه‌ی فتنه تموم میشد. حتی بعدش میتونن با خیال راحت موسوی و کروبی رو محاکمه کنند و همه‌ی فتنه تمام شود. منطقی نیست حرفم؟



برای عبدی:

دوست من، همیشه حضور داشت و همیشه هم به شدت خشن برخورد میکرد (بگذریم از برخورد بسیج و لباس شخصی‌ها و انصار که بعضاً مسلح هم هستند).
آمار کشته شده‌ها توی سال گذشته رو ببین، اینها رو منافقین کشتن؟ توی تظاهرات طرفداران دولت از بینی هیشکی خون نمیاد و منافقین فقط سبزها رو میکشن؟ ببین چند بار و چند تا ویدئو رو پلیس قلابی و غیرواقعی اعلام کرده و بعداً هم دیگه هیچ خبری از برخورد با عواملشون نشده (دقیقاً ویدئوی رد شدن ماشین پلیس از روی آدم توی میدون ولیعصر رو یادمه).


همانطور که در جواب کوروش و نظر اولم گفتم، به نظر من مقایسه طرفداران دو تا ایده از روی تعداد تظاهرکننده‌ها، وقتی اینقدر شرایط تظاهرات با هم فرق داره (حداقلش اینه که به شدت ممکنه دستگیر بشید و با احتمال زیاد بارهای باتوم و ... خواهید خورد)، عادلانه، منصفانه و منطقی نیست.

ناشناس گفت...

braye ham shero ver benevisid az ham ta'rif konid va haal konid..